ساندکلادو واز میکنم تو کامپیوتر، ساند کلا دایره المعارف غمه، یه آهنگایی توش پیدا میشه که هیچی. از شانس بدم، آهنگی میاد که توش میخونه دسِ چشات دِلِی دِلِی شعر یادُم رفت، تو موهات دست، دلی دلی شعر یادم رفت، مییُم تا نزدیکِ لبات، دلی شعر یادم رفت، آخ به قربونِ چشات و من اینجا قفل میکنم، که شاعر گویی توصیفی بیش از حد از درون من کرده. بگذریم. خونواده‌ی والدم داره به شکلِ داغونی به سمت اضمحلال میره، یه ساختمون آتیش گرفته که هر لحظه انتظارِ سقوطش رو می‌کشم، من میمونم و یه بچه و زندگی ای که باید با دندون بکشمش، روحی که تقریبا چیزی ازش باقی نمونده، اما گفتم که ظاهر رو موفق شدم که بتونم خوب جلوه بدم، مردمم که ظاهر بین، تو اجتماع به مشکل چندانی نمیخورم. بگذریم بازم. میرم، هرجور شده میرم سربه بیابون گذاشتنو معنی میکنم.

دلی دلی شعر یادم رفت


مشخصات

آخرین جستجو ها